به گزارش مشرق، بیش از یک سال قبل (25 شهریور 1399) امارات به همراه بحرین در کاخ سفید و بعد از تکاپوهای «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری سابق ایالات متحده روابط پنهانی خود با رژیم صهیونیستی را پس از سالهای طولانی علنی کرده و از امضای توافق سازش با این رژیم خبر داد.
امارات در حال تبدیل شدن به مستعمره صهیونیستها
از آنجایی که چیزی به نام ارزشها و یا رویکرد ملی در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و شیخنشینانی مانند امارات و عربستان سعودی وجود ندارد، رژیمهای حاکم بر این کشورها در تصمیمات مربوط به سیاست خارجی همواره منافع خود را در نظر میگیرند و دیدگاه مردم یا تاثیری که این تصمیمات میتواند بر آنها داشته باشد اهمیتی ندارد.
بر همین اساس رژیم «محمد بن زاید آل نهیان» ولیعهد ابوظبی طی یک سال گذشته بدون توجه به اعتراضات مردم و پیامدهای عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر صهیونیستی از هیچ کاری برای جلب رضایت صهیونیستها و قرار گرفتن زیر چتر حمایتی این رژیم که خدمت مستقیم به خواستههای آمریکا محسوب میشود دریغ نکرد. در واقع بن زاید که چندین سال است با کنار گذاشتن بردارش عملا رئیس حکومت و نفر اول امارات شده با همکاری صهیونیستها میخواهد پس از دستیابی به تاج و تخت، آن را به هر قیمتی حفظ کند و نگذارد هیچ مخالفی به ویژه اعضای خاندان سلطنتی در داخل علیه او اقدام کنند.
از زمان امضای توافق مذکور میان سران امارات و رژیم صهیونیستی دو طرف توافقنامهها و قراردادهای امنیتی، نظامی، اقتصادی، گردشگری، درمانی، عمرانی، نفتی و گازی متعددی منعقد کردهاند. مفاد این توافقها به وضوح نشان میدهد که اسرائیل به شکل یکجانبه منافع خود را در نظر گرفته و با تسلط بر دلارهای شیخ نشین امارات عملا این کشور را تبدیل به مستعمره خود کرده است.
دلارهای ابوظبی در کیسه تلآویو
جدا از تبعات فرهنگی و پیامدهایی که خیانت ابوظبی به فلسطین و آرمان آن داشت، و فارغ از اینکه دبی از یک سال گذشته تاکنون تبدیل به مرکز فساد صهیونیستها شده، رژیم صهیونیستی پس از توافق سازش با امارات سعی در اجرای طرحها و رویاهای خود دارد و در این مسیر سران ابوظبی به عنوان بانک و تامین کننده مالی طرحهای صهیونیستها در منطقه عمل میکنند. چندی است که تلاشهای بی وقفه رژیم صهیونیستی برای متصل کردن آسیا به اروپا و کاهش وابستگی تجارت جهانی به کانال سوئز، به سرمایه گذاریهای امارات در طرح ایجاد «آبراه بن گورین» در سرزمینهای اشغالی ختم شده است. یکی از نقشههای مهمی که صهیونیستها سالها پیش نقشه آن را کشیده بودند، ولی به دلیل هزینه زیاد مالی، اقدامات اجرایی این طرح شروع نشده بود، ایجاد آبراه جدیدی همانند کانال سوئز در سرزمینهای اشغالی با نام آبراه بن گورین بود که اکنون به لطف دلارهای ابوظبی در دست اجراست.
همچنین تردیدی وجود ندارد که تل آویو میکوشد یک گذرگاه آبی را در دریای سرخ و سرزمینهای اشغالی ایجاد کند. بسیاری از ناظران این تلاشها را با سرمایه گذاریهای شتابنده امارات در این رژیم از جمله در بخش گاز و نفت در نزدیگی مرزهای لبنان مرتبط میدانند.
دو طرف پیش از این سرمایه گذاریها، درباره طرح تأسیس خط (ایلات - عسقلان) برای انتقال مایعات و طرح ساخت خط آهن بین بندر حیفا و شهر ابوظبی – که از اردن و عربستان عبور می کند – توافق کرده بودند. چندی پیش نیز شرکت «دیلیک» رژیم صهیونیستی در تفاهمنامهای، سهم خود از میدانی گازی «تمار» در ساحل بندر «حیفا» در شمال سرزمینهای اشغالی و در نزدیکی مرزهای جنوبی لبنان را به شرکت اماراتی «مبادلة للبترول» واگذار کرد.
شهر نظامی زیرزمینی اسرائیل در امارات و خیز بن زاید برای محکم کردن جای پای صهیونیستها
اما یکی از مهمترین نتایج توافق امارات و رژیم صهیونیستی در درخواست اماراتیها برای تقویت ائتلاف نظامی با صهیونیستها دیده میشود. به فاصله کوتاهی از امضای توافق عادیسازی میان تلآویو و ابوظبی، امارات از اسرائیل برای حضور در یک نمایشگاه نظامی دعوت کرد و به این ترتیب شرکتهای اسلحهسازی و تولید تجهیزات نظامی رژیم صهیونیستی که تولیدات خود را مستقیما در کشتار مسلمانان و ملت فلسطین به کار میبرند در نمایشگاه نظامی ابوظبی (آیدکس) که 21 تا 25 فوریه (سوم تا هفتم اسفندماه سال گذشته /1399) برگزار شد، حاضر شدند. در مقابل شرکتهای نظامی و تسلیحاتی امارات هم در نمایشگاه نظامی تل آویو که از اول تا سوم ژوئن 2021 (11 تا 13 خرداد 1400) برگزار شد، شرکت کردند.
البته شواهد نشان میدهد که همکاریهای نظامی میان دو طرف از سالهای گذشته وجود داشته است. در اکتبر 2017 روزنامه صهیونیستی «معاریو» گزارشی از معاملههای مخفیانه تسلیحاتی امارات با رژیم صهیونیستی منتشر کرد. بر اساس این گزارش «متای کوخاوی» از سرشناسترین تجار اسرائیلی از سال 2008 در عقد قراردادهای تسلیحاتی با تجار اماراتی همکاری داشته است. وی گفته است شرکتش به نام «لوجیک» که مقر آن در اسرائیل است، تجهیزات امنیتی برای تامین امنیت مناطق مرزی و چاههای نفت و همچنین مشاوره های امنیتی به مقامات اماراتی ارائه کرده است.
برخی از فعالان صنایع تسلیحات،عادی سازی روابط را یک مشکل می دانند، زیرا اکنون همه چیز از جمله معاملههایی که ترجیح میدهند پشت درهای بسته بمانند، در معرض دید عموم خواهد بود. با این وجود، بیشتر این منابع اذعان دارند که عادی سازی روابط احتمالاً منجر به افزایش فروش تسلیحات، سیستم های امنیت سایبری و فرماندهی و کنترل به کشورهای حوزه خلیج فارس خواهد شد که درآمدهای سرشاری برای صهیونیستها دارد.
اخیرا نیز منابع آگاه فاش کردند که محمد بن زاید در اولین سالگرد امضای توافق سازش با صهیونیستها در نامهای مکتوب به «نفتالی بنت» نخستوزیر رژیم اسرائیل خواستار تقویت ائتلاف دوجانبه تلآویو و واشنگتن و حضور نظامی دائمی اسرائیلیها در امارات به منظور تقویت این ائتلاف شد.
وبسایت امارات لیکس نیز افشا کرد که بن زاید همچنین درخواست امضای مجموعهای از توافقهای نظامی با اسرائیل را مطرح کرده که از جمله آنها می توان به ایجاد اردوگاههای امنیتی در دبی و ابوظبی اشاره کرد. بر اساس این گزارشها ولیعهد ابوظبی قصد دارد چتر حمایتی رژیم صهیونیستی برای محافظت از حکومت خود در برابر هرنوع تهدید منطقهای را به دست بیاورد و همچنین نیروهای مسلح امارات تحت آموزش افسران صهیونیست قرار بگیرند.
منابع آگاه در این خصوص معتقدند، براساس شواهد آنچه که اسرائیل و امارات را گرد هم آورده عادیسازی محض روابط نبوده و درواقع تشکیل یک ائتلاف علنی در زمینه اطلاعاتی و امنیتی و نظامی است. به این ترتیب روابط امارات با رژیم صهیونیستی بسیار عمیقتر از روابطی است که ابوظبی با کشورها و همپیمانان عربی خود دارد .
گزارشها نشان میدهد که بالاترین تکنیکهای زیربنایی در این شهر نظامی جهت مواجهه با تهدیدات به کار رفته و از آنجایی که عمق آن 330 متر زیر زمین است هیچ حمله موشکی قادر به تخریب آن نیست. همچنین تجهیزات نظامی آن با پوشش شرکتهای تجاری و ترانزیت مختلف و به نام محمولههای صنعتی وارد امارات میشوند.
امارات که در حوزه تجارت و اقتصاد موفقیتهای خوبی را در منطقه کسب کرده است، اما در حوزه پیگیری مسایل منطقهای از طریق نظامی، همچون تجاوز به یمن و شرکت در جنگ لیبی دچار خطای استراتژیک شده است و همین مساله باعث شده که برای برون رفت از آن به صهیونیستها وابسته شود؛ اقدامی که به اعتقاد کارشناسان مسایل منطقه خودکشی سیاسی میباشد، چرا که هم پیمان شدن با دشمن اصلی مسلمانان یعنی اسرائیل نتیجهای جز شکست و نابودی به همراه نخواهد داشت.
علاوه بر آن صهیونیستها که از زمان تاسیس رژیم جعلی خود رویای اشغال همه مناطق عربی را در سر میپرورند، امارات را عرصه مناسبی به این منظور یافته و تسلط نظامی اسرائیل بر امارات موجب میگردد این کشور به شکل تدریجی اختیارات نظامی و تصمیمگیری در خصوص جنگ یا صلح را از دست بدهد. تاریخ ثابت کرده محور آمریکایی-صهیونیستی در منطقه در معاملات با طرفهای مختلف تنها به منافع خود توجه دارند و به ویژه اسرائیل به عنوان اولین دشمن اعراب هرگز با حسن نیت در برابر آنها حاضر نشده است. نتایج اعتماد به صهیونیستها را میتوان در توافقهای اسلو میان تشکیلات خودگردان فلسطین با اسرائیل به وضوح مشاهده کرد. رژیم حاکم بر امارات با تصور اینکه اسرائیل میتواند زیر چتر آمریکا، حامی آن برای ادامه حکومت و رسیدن به یک قدرت منطقهای و جهانی باشد کشورش را به طور کامل در اختیار صهیونیستها قرار داده است.